Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-04@10:25:24 GMT

این مرد روسیه را می‌گرداند!

تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۷۸۸۹۰

سال‌هاست که در ذهن بسیاری از انسان‌ها، نام ولادیمیر پوتین با کلیتِ روسیه، مساوی شده است. به بیان ساده‌تر، پوتین به برند برجسته روسیه در جهان تبدیل شده است. حضور مداوم پوتین در بالاترین سطوح قدرت روسیه، شبکه نفوذ او و تیم متحدش در ساختار‌های قدرت و نقش محوری آن‌ها در تبدیل کردن روسیه به یک قدرت جهانی، در برندسازی پوتین موثر بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  به گزارش فرارو؛ با وقوع جنگ اوکراین، روسیه و پوتین بار دیگر به مرکز توجهات جهانی بازگشتند و تحلیل در مورد نظام حکمرانی روسیه و شیوه‌های تصمیم‌سازی در آن به یکی از سوژه‌های محوری ناظران و تحلیلگران تبدیل شده است. با توجه به تمرکز پوتین بر جنگ، برخی این سوال را مطرح می‌سازند که مدیر و رئیس اصلی حکمرانی داخلی روسیه کیست؟ به بیان ساده‌تر، چه کسی در میان جنگ و تحریم روسیه را می گرداند؟   بسیاری معتقدند که در بحبوحه تمرکز پوتین بر جنگ اوکراین، بایستی "میخائیل میشوستین" نخست وزیر روسیه را صحنه گردان اصلی روسیه دانست. فردی که البته به نظر می‌رسد در انجام وظایف محوله به خود، از کفایت بالایی نیز برخوردار است.   میخائیل میشوستین؛ یک تکنوکرات کارکُشته   یکی از نکاتی که بسیاری از ناظران و تحلیلگرانِ مخصوصا غربی به آن پرداخته‌اند، این است که اقتصاد روسیه علی‌رغم تحمیل سیلی از تحریم‌ها، از بالانس و توازن خوبی برخوردار است و جز یک سقوط و شوک ابتدایی، توانسته خود را با شرایط وفق دهد و حتی بسیاری از شاخص‌های خود را نیز تقویت کند.   موفقیتی که تحلیلگران اقتصادی معتقدند تحت رهبری میخائیل میشوستین، تیمِ تکنوکرات‌های اقتصادی حاضر در دولت وی و نیز رئیس کل بانک مرکزی این کشور یعنی "الیورا نابیولینا" که یک بانکدار مشهور است، حاصل شده است.   بر اساس ارزیابی‌های جدید، اقتصاد روسیه در سال ۲۰۲۳ رشد تقریبا ۱ درصدی را تجربه خواهد کرد و میشوستین توانسته روند همگرایی اقتصادی روسیه با کشور‌های شرق آسیا را نیز تسهیل و هموار کند.   موضع میشوستین در جنگ اوکراین   یکی از نکات مهم و قابل تامل در مورد میشوستین این است که او علی رغم موقعیت مهم سیاسی خود در روسیه کنونی، جزو مخالفان جنگ اوکراین است. وی حتی در جلسه شورای امنیت روسیه که قبل از آغاز جنگ اوکراین برگزار شد نیز جز معدود افرادی بود که از گزینه جنگ حمایت نکرد و بر گزینه‌های دیپلماتیک و صلح‌آمیز تاکید داشت. برخی حتی گفته‌اند که وی تا شب قبل از آغاز حمله روسیه به اوکراین از این رویداد بی خبر بوده است.   برخی منابع خبری نیز در مدت اخیر تاکید داشته‌اند میخائیل میشوستین در عین تبعیت از دستورات پوتین در جنگ اوکراین، شدیداً از صحبت در مورد جنگ چه در محافل عمومی و چه خصوصی، طفره می‌رود و مایل به بحث در رابطه با آن نیست. از این رو برخی تحلیلگران غربی به دولت‌های خود پیشنهاد کنند که باید توجه به سیاستمدارانی نظیر میشوستین را در اولویت قرار دهند و کلیت ساختار حاکم روسیه را در لوایِ پوتینیسم ارزیابی نکنند.   تناقض درباره میخائیل میشوستین   یکی از نکات مهمی که در بحبوحه جنگ اوکراین خود را نشان داده، مرگ مرموز شمار قابل توجهی از الیگارش‌های ثروتمند روسیه بوده است. مرگ‌هایی که اغلب با سقوط افراد از ارتفاع اتفاق افتاده‌اند.برخی تحلیلگران غربی بر این باورند که پوتین و سرویس‌های امنیتی روسیه است در این مرگم‌ها دخیل بوده‌اند و با این رویداد‌ها سعی داشته‌اند پیام‌های روشنی را برای آن دسته از الیگارش‌های روسی بفرستند که مخالف جنگ اوکراین هستند.   نشریه "آتلانتیک" نیز در گزارشی با عنوان "آقای الیگارش، لطفا از پنجره فاصله بگیر! "، به این موضوع کنایه زده است. با این حال، فردی نظیر میخائیل میشوستین به صراحت با اصلِ جنگ اوکراین مخالفت دارد ولی همچنان به صورت عادی به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد و همچنان آژانس‌های امنیتی و نظامی روسیه گزارش‌های بسیار محرمانه‌ای را به صورت مستقیم به  او ارائه می‌کنند. کنش سیاسی وی اما و اگر‌ها و تحلیل و تفسیر‌های زیادی را برانگیخته و نحوه برخورد با میشوستین را به تناقضی در نظام حکمرانی کنونی روسیه تبدیل کرده است.   شاید میخائیل میشوستین یکی از مهره‌های کلیدی قدرت در روسیه کنونی باشد.او با خودمختاری و اختیارات بالا، با مقام‌های ارشد دیگر کشور‌ها نظیر چین نیز به صورت مستقیم رایزنی می‌کند، با این حال، نکته مهم این است که وی در شبکه‌ای پیچیده از قدرت که پوتین و حامیان و متحدانش در صحنه قدرت سیاسی روسیه ایجاد کرده اند، محاصره شده و چندان فضای کنشگری گسترده‌ای ندارد.   به بیان ساده تر، میخائیل میشوستین از توانایی راهبری و هدایت اقدامات بزرگ در داخل روسیه برخوردار نیست و نیرو‌های موازنه‌کننده علیه وی بسیار فراوانند. میدان عمل برای میشوستین در نظام حکمرانی روسیه کنترل شده است و جریان رقیب پوتین و پوتینیسم، هنوز راه زیادی برای قدرت‌گیری دارند. اگرچه که برخی مفسران مسائل سیاسی روسیه نیز بر این باورند که بعید نیست میخائیل میشوستین یکی از مهره‌های متحد و نزدیک به پوتین باشد که با برنامه پشت پرده،  اجازه مخالفت محتاطانه و مدیریت‌شده را دارد.   میشوستین به نوعی یک سوپاپ اطمینان را برای دولت پوتین ایجاد می‌کند. با این همه، کفایت و کارآَمدی قابل ملاحظه‌ای که میخائیل میشوستین از خود در مقام نخست وزیر روسیه نشان داده تا حد زیادی این مساله را زیر سوال می‌برد و برخی معتقدند که بعید است وی صرفا یک مهره نمایشی در معادلات سیاسی و حکومتی روسیه باشد.  این افراد بر این باورند که میخائیل میشوستین اکنون حاکم اصلی روسیه در بحبوحه تمرکز پوتین بر جنگ اوکراین است.

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: روسیه میشوستین میخائیل میشوستین جنگ اوکراین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۷۸۸۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سقوط پوتین؟ شاید آرزو بر جوانان عیب نیست / گورباچف مایه عبرت ولادیمیر پوتین شده است / چرا روسیه پوتین با شوروی در آستانه سقوط متفاوت است

به گزارش جماران، پیتر روتلند، استاد در دانشگاه وسلین و دانشیار مرکز دیویس برای مطالعات روسیه و اوراسیا در دانشگاه هاروارد در تازه ترین نوشتار برای Responsible Statecraft درباره خطرات توهم فروپاشی حکومت ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه نوشت:

ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیراً مقاله‌ای را با عنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده و استدلال کرده که مانند حکومت شوروی ، سیستم سیاسی پوتین نیز همیشه در آستانه فروپاشی است.  این استدلال بر اساس یک قیاس مستقیم تاریخی به دست می آید. نظام شوروی قوی و تغییرناپذیر به نظر می رسید و عملاً هیچ کس فروپاشی آن را پیش بینی نمی کرد  اما فروپاشید. به همین ترتیب، سیستم پوتین قوی و مقاوم به نظر می رسد و کمتر کسی می تواند فروپاشی آن را تصور کند. اما فروپاشی آن نیز رخ خواهد داد.

می توان فهمید که چرا این استدلال برای Foreign Affairs جذاب است. آرزو همیشه مخاطب را جذب می کند: مردم دوست دارند آنچه را که می خواهند بشنوند به آنها گفته شود. شاید بهتر باشد اینطور القا شود که بدون هیچ چشم‌اندازی برای یک ضد حمله موفق در اوکراین، محتمل‌ترین سناریو برای پیروزی اوکراین، فروپاشی رژیم در روسیه است.

قیاس های تاریخی می توانند جذاب اما گمراه کننده باشند زیرا ممکن است توجه ما را بر شباهت های سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوت های ساختاری را نادیده می گیرند. واقعیت این است که چندین جنبه مهم وجود دارد که رژیم پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی قرار دارد.

اولاً، میخائیل گورباچف تنها شش سال در قدرت بود و هرگز نتوانست کنترل مؤثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی و یا بوروکراسی در کل ایجاد کند. در نتیجه، ابتکارات سیاستی او با اجرای مؤثر همراه نشد و او را مجبور به اتخاذ اقدامات رادیکال‌تر کرد که کل سیستم را بی‌ثبات کرد. در مقابل، پوتین خیلی سریع پس از به قدرت رسیدن در سال 2000، کنترل قوی بر نخبگان رقیب اعمال و «عمود قدرت» را احیا کرد. او 24 سال است که این مسئولیت را بر عهده داشته است و اکثر تحلیلگران موافقند که پایه های نهادی رژیم پوتین قوی است و احتمالاً پس از مرگ بنیانگذار خود ، نیز جان سالم به در خواهد برد. دوم، یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این واقعیت بود که این شوروی در حال مبارزه با یک جنگ غیرقابل پیروزی در افغانستان بود که آن را مجبور به مذاکره با غرب کرد. روسیه در حال جنگ در اوکراین است در حالی که هنوز به پیروزی خود مطمئن است. سوم، اتحاد جماهیر شوروی ورشکست شده بود، کسری تجاری داشت و در خارج از کشور پول قرض می گرفت. اما اکنون علیرغم فشار تحریم های غرب، روسیه در سال گذشته 50 میلیارد دلار مازاد تجاری داشت. اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده شوروی سفت و سخت و گودالی از یارانه‌های دولتی بود.  بر خلاف اتحاد جماهیر شوروی، روسیه دارای یک اقتصاد سرمایه داری پویا است که به خوبی با اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان آن در دور زدن تحریم های غرب ماهر شده اند. چهارم، اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که 52 درصد جمعیت آن را روس‌ها تشکیل می‌دادند. روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که روس ها 82 درصد از جمعیت آن را تشکیل می دهند.

مسلماً احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف، رهبر چچن را به یک رعیت وفادار مسکو تبدیل کرد، در مورد هر جانشینی صادق است:  بهتر است از جریان کمک های مسکو لذت ببرید و لامبورگینی بخرید تا اینکه آواره ای با جیب خالی باشید.  چچنی ها از جنگ های اول و دوم درس گرفته اند: استقلال طلبی ارزش تلاش ندارد. هیچ یک از جمهوری های قومی دیگر در فدراسیون روسیه علاقه ای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.

حمله 22 آوریل به تالار شهر کروکوس نه تنها یادآور این نکته بود که تروریسم اسلام گرا همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است، بلکه نشان دهنده شکست اطلاعاتی گسترده توسط سرویس های امنیتی روسیه بود. ایالات متحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حمله ای در راه است: آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالن های کنسرت در مسکو قرار می دادند. با این حال، حملاتی مانند کروکوس باعث تغییر رژیم در روسیه نمی شود.

تروریست ها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده اند. این نشان می دهد که 8 میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه هستند. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه با نیروی کار کم، حداقل در حال حاضر از چالش امنیتی آن بیشتر است.

شورش واگنر در ژوئن 2023 یک تحول خارق‌العاده بود؛ جدی‌ترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال 2000. ما هرگز نمی‌دانیم اگر او به کرملین می رسیدچه اتفاقی می‌افتاد. اگر یوگنی پریگوژین به عقب برنگشته بود، اما به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند چه سناریویی شکل گرفته بود.   آنچه ما می دانیم این است که قیام شکست خورد. پریگوژین مرده و دفن شده  و ثبات رژیم به سرعت برقرار شد.

اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین  پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما یک امر دور از ذهن باقی می ماند و نمی تواند به عنوان پایه ای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.

برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقع بینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری می کند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم  اما پوتین (و رئیس جمهور چین، شی جین پینگ) از اشتباهات گورباچف درس گرفته اند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض استوار کند که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد خواهد کرد.

دیگر خبرها

  • واقعاً روس ها درباره جنگ پوتین چه فکر می کنند؟/ سقوط مخاطبان تلویزیون دولتی در روسیه/ روس ها بیشتر چه کلماتی را در گوگل جست و جو می کنند؟
  • تماس تلفنی پوتین و امامعلی رحمان
  • ژنرال آمریکایی: پوتین با تجربه‌ترین دولتمرد جهان است
  • اینسایدر: برنامه پوتین جنگ همه‌جانبه با ناتو نیست، تضعیف درونی است
  • پایان پوتین؟!
  • کرملین: فشار آمریکا به متحدان روسیه بی‌نتیجه است
  • پایان پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
  • سرنگونی پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
  • سقوط پوتین؟ شاید آرزو بر جوانان عیب نیست / گورباچف مایه عبرت ولادیمیر پوتین شده است / چرا روسیه پوتین با شوروی در آستانه سقوط متفاوت است
  • تحلیلگر سابق سیا: غرب نفوذ پوتین را دست کم می‌گیرد